دنیای این روزهای من ...

متن مرتبط با «رفتنت را باور ندارم» در سایت دنیای این روزهای من ... نوشته شده است

*** باران***

  • امروز مثل همه‌ی روزها نیست ! از امروز دنیایی که بی تو می‌چرخد ، می‌چرخد و تو از گوشواره‌هایم دورتری ... دوری خوب است از دست دادن عزیزترین کسان آدمی خوب است و هوا اصلا وبلاگ باران کلمه ی نیست ، هوا بد نیست هوا خوب نیست ... هوا هواست و خیابان آغشته است به بوی همه چیز .. من هستم و تو انگار هیچ گاه نبوده‌ای و آدم نمی‌داند ، اشک از کجا افتادن را بلد است ...  , ...ادامه مطلب

  • ***رفتنت***

  • رفتنت حفره‌ ای در من ایجاد خواهد کرد که تابستان و زمستان از آن سوز می‌آید؛ با اینهمه آغوشت را بردار و برو هرجای دنیا را که خواستی گرم کن! پرندگانی هستند که ترجیح می‌ دهند پای عشقی که ریشه دارد از سرما یخ بزنند.....  پ ن : تنها گناه تو به دام انداختن كبوتر نبود، تو دانه را بي اعتبار كردي....  ,رفتنت آغاز ویرانیست حرفش,رفتنت را باور ندارم,رفتنت مثل یه حادثه,رفتنت همیشگی بود,رفتنت را,رفتنت ماندنی می شود,رفتنت گناه عشقه,رفتنت رفتن جان است,رفتنت مردانه نبود,رفتنت آغاز ويرانيست ...ادامه مطلب

  • ***تو را مي فهمد***

  • ناله از دوری آن کن که تو را می فهمد عشق خود صرف همان کن که تو را مي فهمد درد دل،شعر قشنگ،این همه احساس لطیف به کسی این سه بیان کن که تو را می فهمد نوجوانی و جوانی چو بهاریست به عمر پای آن ، عمر خزان کن که تو را می فهمد دل به هر بار غم و درد فرو می ریزد به کسی پس نگران کن که تو را می فهمد عاشقی سود ندارد به خدا من دیدم پای آن یار زیان کن که تو را می فهمد اشک وصل است به خون دل و آن شاهرگت بهر آن اشک روان کن که تو را می فهمد گر غمت خلق بدانند شماتت بکنند پیش آن سرت عیان کن که تو را می فهمد بگذار هر که دلش با تو نباشد برود به کسی هی تو بمان کن که تو را می فهمد,تو را ميخواهم,تو را ميبينم و هر دم,تو را میخواهم,تو را میخواهم و دانم,دلم تو را ميخواهد,تو را دوست ميدارم,من تو را ميخواهم,تو را گم ميكنم هر روز,تو ميتوني دلمو شاد كني,تو ميتوني شهرام شب پره ...ادامه مطلب

  • ***اینجا برای زنی مینویسم***

  • آري آغاز دوست داشتن است،گرچه پايان راه ناپيداست،من به پايان دگر نينديشم كه همين دوست داشتن زيباست... نميدانم وقتي فروغ اين جمله را مينوشت چه حالي داشت؟ آغاز دوست داشتن ! دوست داشتني كه نبايد پايان داشته باشد...اما گاهي خودت اين پايان را ميفهمي و طعم لزج آن آزارت ميدهد... شلم شوربايي كه هميشه حالت را بد ميكند،قصه ي تكراري ساييدن روحت و غرق شدن تو در ورطه ي خاموشي عميق ترين جايي كه هيچگاه به انتهايش نمي رسي... روزهايي كه فقط يكي پس از ديگري برايت تكرار ميشوند و تكرار بي آنكه زندگي كرده باشيشان اينجا براي زني مينويسم كه نبود.. آنچه كه مي خواست نداشت آنچه كه د, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها